جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6603 /
۱۳۹۹ يکشنبه ۲۷ مهر
|
فوتبالژورنال
VAR بازیگر اصلی دربی مرسیساید
رسول مجیدی @Rasoulmajidi
اصلیترین دلیلی که منجر به وجود آمدن پدیدهای به نام VAR بود، کم شدن بحث و جنجالها درباره تصمیمات داوری بود. قرار بود سهم اشتباهات انسانی در فوتبال کم شود و هواداران اعتراض کمتری به تیم داوری داشته باشند. حالا دست کم در لیگ برتر انگلیس این دلایل همگی رنگ باختهاند. اتفاقاً شاید بحثها بیشتر هم شده باشند. قبلاً اشتباهات را داور وسط در کسری از ثانیه انجام میداد اما حالا تیمی زبده در زمان کافی و داشتن زوایای دید بسیار باعث میشوند تا هواداران حس کنند در حق تیمشان بیعدالتی شده. آخرین نمونهاش دربی روز گذشته مرسیساید بود؛ جدال مدافع عنوان قهرمانی با صدرنشین فعلی لیگ برتر. لیورپول کلوپ مقابل اورتون آنچلوتی؛ جدالی که ۲-۲ مساوی شد اما چند تصمیم بحثبرانگیز داوری داشت که میتوانست به طور کلی نتیجه بازی را متفاوت کند. لیورپول خیلی زود به گل رسید؛ دقیقه ۳ توسط مانهای که تازه از کمند ویروس کرونا خلاص شده بود. این برتری میتوانست در دقیقه ۷ دو برابر شود. وقتی که جوردن پیکفورد یک تکل دوپای کاملاً خطرآمیز روی پای ویرجیل فندایک بست و موجبات مصدومیتش را فراهم آورد!
صحنه قطعاً پنالتی بود و داور اگر میخواست کمی، فقط کمی به پیکفورد مهربانی کند، میتوانست کارت قرمز را به زرد تقلیل دهد اما تصمیم؟ آفساید فندایک.
تصاویر VAR نشان میداد تنها دست فندایک در منطقه آفساید بوده اما کارشناسان کمک داور ویدیویی انگلیس معتقد بودند کتف فندایک هم در آفساید بوده و کتف جایی است که میتوان با آن گل زد و در نتیجه تصمیم آفساید درست بوده. چنین تصمیماتی در فوتبال انگلیس هر سال بحثبرانگیز است اما مسأله اصلی اینجاست که آن صحنه چه آفساید بود و چه نبود باید با جریمه پیکفورد به پایان میرسید. آن تکل در هرجای زمین قطعاً کارت دارد. حتی اگر در راهروها و در پایان بازی باشد. آن وقت وسط بازی چنان تکلی زده شد که باعث مصدومیت کاپیتان رقیب شد اما به دلیل اینکه فندایک در آفساید بوده دروازهبان اورتون با هیچ جریمهای روبه رونشد و حتی کارشناسان VAR هم این تصمیم را صحیح دانستند. نقطه عطف اعتراضات به داوری البته در لحظات تلف شده بازی شکل گرفت. اورتون ۱۰ نفره شده بود و لیورپول میخواست از فرصت استفاده کند تا با پیروزی از زمین خارج شود. یک پاس فوقالعاده از تیاگو به مانه رسید و او خیلی خوب جردن هندرسون را در جلوی دروازه پیکفورد صاحب توپ کرد؛ 2-3 به نفع لیورپول. دربی مرسیساید برنده داشت. لیورپول صدرنشین را برده بود اما در کمال ناباوری پاس تیاگو به مانه آفساید تشخیص داده شد. صحنه آهسته کاملاً نشان میداد که میلیمتری هم نمیشود آن صحنه را آفساید گرفت اما مسئولان VAR این تصمیم را گرفتند. به قول یکی از خبرنگاران انگلیسی شاید موهای دست مانه در آفساید بوده.
این فصل سعی شده تا خطاهای فصل پیش کمکداور ویدیویی در انگلیس به کمترین حد ممکن برسد اما حالا در یکی از بزرگترین بازیهای فصل، هواداران نمیتوانند تصمیمات داوری در شکل گرفتن نتیجه ۲-۲ بازی را نادیده بگیرند. این وضعیت باید در لیگ برتر تغییرکند.
از یاد رفتگان
الکساندر هلب؛ ستارهای به وسعت اتحاد جماهیر شوروی!
علی بابازاده
در جهان امروزی فوتبال که با بخش وسیعی از اطلاعات، تکنولوژی و ارتباطات مدرن عجین شده، آخرین خبر و گزارشی را که از فوتبال بلاروس مطالعه کردهاید، مربوط به چه زمانی است؟ تا چه حد از فوتبال این کشور که تا سال ۱۹۹۱ زیر نظر اتحاد جماهیر شوروی اداره میشد، شناخت دارید؟ فوتبال در کشورهایی نظیر شوروی همواره گره در دنیای سیاست و امنیت داشته و هیچ گاه ورزش اول به حساب نیامده. پس از فروپاشی شوروی این ورزش به شدت در روسیه امروزی تحتالشعاع قرار گرفت و تمامی تیمها و بیشتر بازیکنان دچار افت قابل توجهای شدند؛ سایمون کوپر در کتاب فوتبال علیه دشمن مینویسد؛ «از مرد جوانی که میگفت رئیس هواداران تورپیدو بود پرسیدم چرا به بازیکنان میخندید؟ پاسخ داد این خنده دوطرفه است. آنها هم دارند به ما میخندند؛ چون آنها دلارها و ماشینهای خودشان را دارند و ما نداریم. بازیکنان تورپیدو به ازای هر پیروزی پانصد دلار پاداش میگیرند و درآمد هواداران در حد چند روبل است. بدتر اینکه در تورپیدو عملاً هواداران حقوق بازیکنان را پرداخت میکنند، چون اکثرشان در شرکت زیل که حامی مالی باشگاه است، مشغول به کار کردن هستند!»
تیم ملی فوتبال شوروی جمعاً از بازیکنان ۱۵ کشور که بعدها جدا شدند استفاده میکرد و توانایی اینکه از هر کشور یک بازیکن در سطح اولگ بلوخین اوکراینی را پرورش دهد دارا بود. پس از فروپاشی شوروی دیگر شرایط استفاده از بازیکنان سایر کشورها مهیا نبود و حالا روسیه خود را از کشورهای بزرگ و کوچکی چون بلاروس، اوکراین و گرجستان جدا میدید. بدون شک یکی از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال بلاروس بعد از منحل شدن شوروی، الکساندر هلب است؛ بازیکن متولد ۱ مه ۱۹۸۱ در مینسک. الکساندر در سال ۲۰۰۵ و به تصمیم شخص آرسن ونگر، به جمع توپچیها اضافه شد و بهترین دوران بازیگری خود را سپری کرد. در تیم پر از استعداد آن سالهای آرسنال، هلب در کنار بازیکنانی چون تیری هنری، سسک فابرگاس، گیلبرتو سیلوا، امانوئل آدبایور و توماس روسیچکی، حضوری همیشگی و جاودانه داشت و برای فوتبال ملی کشورش، اعتبار و آبرو به دست میآورد.
به جرأت میتوان گفت آرسنال بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۸ یکی از محبوبترین تیمهای تاریخ این باشگاه لندنی به حساب میآید و توپچیهای دوآتشه قید خاطرات آن زمان را نخواهند زد. با این همه الکساندر هلب که خود بخشی از آرسنال آن روزها بود، از یاد همگان رفته؛ هلب با یک تصمیم اشتباه عمر فوتبالیاش را ۳ تا ۵ سال کوتاه کرد و چون تیم ملی بلاروس نیز به حدی ضعیف بود که توان کسب سهمیههای جام جهانی و یا جام ملتهای اروپا را نداشت، به دست فراموشی سپرده شد.
نسل امروزی هواداران و کارشناسان فوتبال نوع سبک بازی این هافبک خوش تکنیک را تا حدودی به کوین دی بروینه بلژیکی ارتباط میدهند. هافبک شماره ۱۳ آرسن ونگر فوتبالش را از باشگاه باته بوریسوف آغاز و در دوران بازیگری خود برای باشگاههای اشتوتگارت و بارسلونا هم بازی کرد. برخی از همتیمیهای او در آرسنال دلایل ناموفق بودنش را استفاده مداوم از مشروبات الکلی میدانند. وویچک شزنی دروازهبان لهستانی حال حاضر یوونتوس در این باره میگوید: «هلب استعداد خارق العادهای بود. او با وجود اینکه دوران فوتبالی نسبتاً خوبی را پشت سر گذاشت، میتوانست بازهم به دستاوردهای خیلی بهتر و بزرگتری برسد اما او مشروبات الکلی را بیشتر از پیشرفت فوتبالش دوست داشت!»
الکساندر هلب که هماکنون ۳۹ ساله است، سه فصل قابل قبول را در آرسنال سپری کرد و سپس در فصل ۲۰۰۹-۲۰۰۸ با انتقالی ۱۷ میلیون یورویی به بارسلونا پیوست.
«در آرسنال بهترین روزهای فوتبالم را سپری کردم و در اوج قرار داشتم. در همان سال اول حضورم در آرسنال به فینال لیگ قهرمانان رسیدیم اما نتیجه را واگذار کردیم. همواره فینالم با آرسنال را بیشتر از فینال سال ۲۰۰۹ که با بارسلونا قهرمان شدیم و در آن بازی نکردم را به یاد میآورم. به خاطر ترک آرسنال پشیمانم و فکر میکنم بزرگترین اشتباه زندگی ورزشی من بود. ونگر برای من حکم پدر را داشت و من متأسفانه به حرف او گوش نکردم.»
هلب به امید پیشرفت روزافزون و کار زیر نظر گواردیولا و ستارههایی چون رونالدینیو و دکو به نوکمپ رفت ولی نتوانست دوران درخشانی در بارسلونا برای خود رقم بزند. اوضاع خوب پیش نمیرفت و او هیچگاه به ترکیب اصلی تیم نزدیک نشد؛ بارسلونا قصد فروش هافبک بلاروسش را داشت و چون تیمی برای خرید دائم پیشقدم نمیشد، به سراغ انتقالهای قرضی رفت و با باشگاه اشتوتگارت آلمان به توافق رسید. پس از اشتوتگارت هلب سالهای آخر فوتبالیاش را در بیرمنگام انگلستان، وولفسبورگ آلمان و دوره کوتاهی را نیز در لیگ ترکیه سپری کرد. در نهایت باته بوریسف و ایسلاچ بلاروس آخرین باشگاههای او قبل از آویختن کفشهایش بودند. الکساندر هلب، هافبک خاطره ساز و فراموش شده آرسنال بزرگترین دلیل ناکامیاش را این گونه شرح میدهد: «بارسلونا باشگاهی بزرگتر از آرسنال بود و فکر میکردم یک قدم رو به جلو برداشتهام ولی در این تیم هرگز به من اعتماد نشد. آن سالها گواردیولا به تازگی مربی بارسا شده بود و با وجود اینکه میدانست شرایط خوبی ندارم، با من صحبت نمیکرد. اطمینان دارم که اگر ونگر جای گواردیولا بود، به گونهای دیگر با من رفتار میشد. میدانم مقصر اصلی خودم هستم و اگر از آرسنال جدا نمیشدم، حداقل ۵ سال دیگر در بالاترین سطح فوتبال بازی میکردم.»
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو