نامهای تکراری، ایدههای تکراریتر لیگ سترون
لیگ برتر هفته بیست و هشتم خود را پشت سر گذاشته و تنها دو ایستگاه به پایان لیگ نوزدهم باقی مانده است. یک لیگ فرسایشی که با میهمان ناخوانده و منحوسی چون کرونا همانند همه جای دنیا، بیش از حد معمول به درازا کشید و حالا در روزهای آخر بدل به یک تورنمنت حوصله سر بر شده. قهرمانی زودهنگام سرخها و پوکر تاریخی آنها اگرچه یکی از بهانههایی است که سبب شده لیگ بوی نا بگیرد اما دلیل اصلی را باید جای دیگری جستوجو کرد. آنجا که به لیگ مینگریم و تقریباً هیچ پدیده هیجانانگیز و هیچ نام تازهای را نمیبینیم. چشمه لیگ مدتهاست خشکیده و هیچ خروجی خاصی ندارد. یک مشت نام تکراری که هر فصل کنار هم جمع میشوند و همان ایدهها و نمایشهای تکراری را دوباره و چند باره روی صحنه میبرند. یک کلیشه دل آزار که از فرط تکرار دیگر هیچ شوری ندارد و مخاطبی را منتظر خود نگه نمیدارد.
لیگ منحصر به یکسری نام قدیمی و کلیشهای شده و در میان انحصار آنها هیچ فرصتی برای پدیدههای نونوار و هیجانانگیز نیست. در این لیگ مهدی رحمتی در انتهای دهه چهارم زندگیاش هنوز یک مدعی جدی و قابل اعتنا است که برای جوانهای لیگ کری میخواند. محمدرضا خلعتبری کماکان دریبل و گل میزند و قاسم حدادیفر توپ پخش میکند و گل میسازد. نومیدکننده اینکه این کلیشه و این نازایی لیگ حتی به خارجیها نیز سرایت کرده و لوسیانو پریرای برزیلی در آستانه ورود به دهه پنجم زندگی، بازی میکند و البته گهگاهی گل هم میزند!
این فرمول آزاردهنده البته هیچ استثنایی ندارد و از صدر تا ذیل به آن خو گرفتهاند. پرسپولیس هفتههاست که قهرمان لیگ برتر شده و زودتر از موعد به جام چهارم چنگ زده اما سرمربی سرخها کماکان به ترکیب اصلی دست نمیزند؛ بازیکنانی که قریب به 4 فصل آنها را در لباس سرخ دیدهایم و آقای سرمربی از میدان دادن به جوانان تشنه روی نیمکت گریزان است.
در استقلال فرهاد مجیدی در ابتدای مسیر سرمربیگریاش در فرم و محتوا دست به ترکیب تیم استراماچونی نزده و با کمترین تغییر همان را اجرا و تکرار میکند. در سپاهان و تراکتور همه چیز به ستارههای دانه درشتی ختم میشود که حتی حضور دائمی آنها نتوانسته مدعیان زرد و قرمز را به توفیق خاصی برساند.
سترون بودن مهمترین و بالاترین سطح رقابتهای فوتبال داخلی یک سندروم خاموش است. اتفاقی که مدتها است در لیگ رخنه کرده و نتیجه آن را در بدنه تیم ملی میبینیم. تیمی که هیچ نشانی از لیگ داخلی در آن نیست و تکیه خود را به لژیونرهایی داده که در تیمهای بینام و نشان اروپایی توپ میزنند و گاه در تیمهای خود نیمکت نشینند. این همان خلأ بزرگی بود که بارها و بارها به واسطه آن کارلوس کیروش مورد ملامت قرار گرفت غافل از اینکه در کارخانه لیگ هیچ خروجی دندانگیر و قابل اعتنایی ساخته نمیشود که قابلیت خودنمایی در تیم ملی را داشته باشد. مسیری که بعد از آن ویلموتس هم ادامه داد و حالا اسکوچیچ نیز چارهای جز اقتدا به آن ندارد.
لیگ مدتها است به نازایی عادت کرده و این نکته تازهای نیست. لیگی که در آن همه چیز روی دور تکرار است؛ نامهای تکراری، نمایشهای همیشگی و ایدههای تکراریتر.
دردسر برای مجری برنامه فوتبال یک
تصادفی در کار نبود، پوربخش از شبکه ورزش کنار گذاشته شد؟
در آخرین روزهای مسابقات دسته اول فوتبال، برنامه تلویزیونی لیگ یک که به حواشی این مسابقات میپردازد، از هفته گذشته روی آنتن شبکه ورزش نرفت و از کنداکتور پخش خارج شد. امروز خبرگزاری فوتبالی، خبری را منتشر کرده که مجتبی پوربخش مجری و تهیه کننده برنامه لیگ یک به دلیل مصاحبه عجیب با علی نظرمحمدی از شبکه ورزش کنار گذاشته شده است و دیگر برنامه لیگ یک تا انتهای فصل بر روی آنتن نخواهد رفت.
شوخیهای عجیب مجریهای تلویزیونی در برنامههای مختلف در هفتههای گذشته تا کنون موجب برکناری دو نفر شده است. بعد از امیراحمدی که به خاطر اصرار به دخالت وزیر ورزش در قهرمانی پرسپولیس کنار گذاشته شد، حالا نوبت به پوربخش رسیده که به خاطر شوخی بیجا و پافشاری بیمورد از قاب تلویزیون خداحافظی کند.