میزبانی جام ملتهای آسیا؛ از شوخی تا واقعیت
دست ما کوتاه و خرما بر نخیل!
سعید آقایی
اعلام کاندیداتوری ایران برای میزبانی جام ملتهای آسیا 2027 یک شوخی بزرگ و عجیب محسوب میشود. برای میزبانی تورنمنت بزرگ و معتبری چون جام ملتهای آسیا الزامات و پیشنیازهای فراوانی نیاز است که فوتبال ایران تقریباً هیچکدام از آنها را ندارد. در چنین شرایطی مشخص نیست که مسئولان فدراسیون فوتبال با تکیه بر چه امکانات و دورنمایی برای میزبانی این تورنمنت کاندیدا شدهاند؟ مرور اسامی سایر کاندیداهای این تورنمنت بزرگ نشان میدهد که ما تا چه اندازه با میزبانی این مسابقات فاصله داریم و البته تعبیر این رویا حتی در خواب هم ممکن نیست. اردن، قطر، عراق، ازبکستان و عربستان دیگر کاندیداهای این تورنمنت هستند که قیاس شرایط و امکانات ایران با این کشورها به خوبی شرایط ما را به تصویر میکشد و ثابت میکند که ما در رقابت با این کشورها هیچ شانسی نداریم و شاید اگر همه رقبا هم از میزبانی انصراف بدهند و تنها ما در دایره انتخاب باقی بمانیم، باز هم AFC میزبانی مسابقات را به ایران ندهد! کشوری که هنوز یک استادیوم استاندارد واقعی ندارد و مهمترین و اصلیترین ورزشگاهش از قدمت 50 ساله برخوردار است، چگونه میخواهد میزبان بزرگترین تورنمنت فوتبال قاره باشد؟ در شرایطی که فدراسیون ایران بدون رئیس است و با مشکلات عدیدهای همچون اساسنامه غیرقانونی دست و پنجه نرم میکند و البته با چند پرونده بزرگ حقوقی نظیر قرارداد مارک ویلموتس در دادگاه فیفا درگیر است، اعلام کاندیداتوری برای میزبانی جام ملتهای آسیا در این وانفسا یک شعار عجیب تبلیغاتی به شمار میرود که هیچکس حتی خود راویان نیز آن را باور ندارند.
مرور الزامات و پیشنیازهای AFC برای برگزاری تورنمنت بزرگی چون جام ملتهای آسیا و بررسی شرایط ایران این انگاره را ثابت میکند.
زیرساخت و استادیوم
مهمترین و اصلیترین نیاز هر تورنمنت و رقابت ورزشی، یک استادیوم یا سالنی است که از تجهیزات خاص و انحصاری آن رشته و مسابقه و امکانات جانبی و الزامی یک رویداد ورزشی برخوردار باشد. در فوتبال این نیاز یک استادیوم مجهز و استاندارد است که البته زمین چمن و مناسب اصلیترین نیاز آن به شمار میرود و در کنار آن تجهیزات و امکانات الزامی دیگری نیز طلب میکند. امکاناتی نظیر رختکنهای مجهز و کافی، نور استاندارد، اسکوربورد به روز، جایگاههای خاص شامل VIP، VVIP، تماشاگران، اتاقک داور بیرونی و VAR، اتاقهای کنفرانس با تجهیزات خاص، اینترنت پرسرعت، سکوهای مبله و امکانات روتین استادیومی و... از جمله نیازهای اصلی یک استادیوم برای برگزاری یک مسابقه فوتبال بینالمللی در سطح جام ملتهای آسیا هستند.
اگر صادقانه بخواهیم قضاوت کنیم، استادیومهای ایران فاقد این شرایط اصلی و پیشنیاز هستند و حتی استانداردهای اولیه را پاس نمیکنند. مهمترین و اصلیترین استادیوم ایران ورزشگاه آزادی است، استادیومی متعلق به 5 دهه پیش که امکانات تعبیه شده در آن با استانداردهای 50 سال قبل ساخته شده و اگرچه در این سالها چندین بار بازسازی نصفه و نیمه در آن صورت گرفته اما با وجود این هنوز نزدیک به استانداردهای روز هم نیست. استادیومی که البته فرسوده است و هرگز در حد میزبانی یک تورنمنت بزرگ در حد جام ملتهای آسیا نیست. در آزادی که مهمترین و اصلیترین ورزشگاه ایران به شمار میرود، هنوز معضل نور وجود دارد و واحد لوکس آن از استانداردهای بینالمللی کمتر است.
در کنار آن امکانات قدیمی این ورزشگاه اگرچه تا حدودی به روز شده اما باز هم با استانداردهای جهانی فاصله بعیدی دارد.
مشکلاتی نظیر اینترنت یا رختکنها و البته امکانات جانبی نظیر سرویسهای بهداشتی در آزادی بسیار زیاد است و اگر شرایط آن را با استادیومهای همین کشورهای همسایه در خلیج فارس مقایسه کنیم، بیشتر حقارت و عقبماندگی آن به چشم میآید.
برای میزبانی تورنمنتی همانند جام ملتهای آسیا و با توجه به حضور 24 تیم، نیاز به حداقل 8 استادیوم استاندارد در شهرهای مختلف است و این شرط برای فوتبال ما که تقریباً هیچ استادیوم درجه یکی ندارد، قطعاً یک معضل بزرگ و لاینحل به شمار میرود. شاید با اغماض بتوان ورزشگاههای نقش جهان اصفهان، یادگار تبریز، امام رضا (ع) مشهد، پارس شیراز و فولاد آرنا اهواز را به عنوان کاندیداهای میزبانی معرفی کرد اما مشکلات اساسی و ساختاری مشابه آزادی نظیر نور، اینترنت و امکانات پیرامونی نیز در این استادیومهای نوساز وجود دارد.
در کنار همه اینها علاوه بر استادیومهای اصلی، نیاز به ورزشگاههای جانبی برای کمپ و تمرین تیمهای میهمان است. ورزشگاههایی که علاوه بر زمین چمن درجه یک، از امکاناتی نظیر سالن وزنه، استخر و... برخوردار باشند تا از 23 میهمان حاضر در این رقابتها پذیرایی کنند؛ آنچه در ایران وجود خارجی ندارد! هنوز فراموش نکردهایم که در دوران کیروش، تیم ملی برای تمرین زمین مناسب نداشت و همین یکی از دلایل اصلی اعتراضهای دائمی سرمربی سابق تیم ملی به شمار میرفت.
این مشکلات و کمبودها زمانی بیشتر به چشم میآید که به عنوان مثال مجموعه ورزشی اسپایر قطر را میبینیم و آن وقت به نتیجه میرسیم که تا چند دهه دیگر هم شاید نتوانیم کمپی با 50 درصد امکانات و تجهیزات اسپایر را در ایران داشته باشیم و به نتیجه میرسیم که زیرساختهای ایران در مقایسه با همسایههای جنوبی نیز فرسنگها فاصله دارد. درست به اندازه فاصله ایران با میزبانی تورنمنت بزرگی چون جام ملتهای آسیا!
اقامت و هتلینگ
برای میزبانی یک رویداد و تورنمنت بزرگ ورزشی، بحث امکانات اقامتی و هتلینگ یکی از پیشنیازهای اساسی به شمار میرود. در حقیقت برای پذیرایی از میهمان خارجی یک تورنمنت نیاز به هتلهای فراوان و البته چند ستاره و استاندارد است. در جام ملتهای آسیا 23 تیم خارجی به کشور میزبان سفر میکنند و این به معنای آن است که میزبان باید 23 هتل ویژه با استانداردهای بینالمللی با ستارههای اصلی و نه فرمایشی و فرمالیته تنها به تیمهای حاضر در این رقابتها اختصاص دهد.
در کنار تیمهای میهمان، سفر هواداران تیمهای مختلف به کشور میزبان و البته حضور میهمان خاص و ویژه در بزرگترین تورنمنت فوتبال آسیا میزبان را ملزم میکند که به تعداد کافی هتل و اماکن اقامتی استاندارد برای پذیرایی از میهمانان تدارک ببیند و این یعنی اینکه برای میزبانی جام ملتهای آسیا باید بیش از 50 هتل داشته باشید. این در حالی است که در ایران یک دهم این پیشنیاز اصلی هم وجود ندارد!
فراموش نکنید وقتی از هتل استاندارد صحبت میکنیم، باید آن را با مقیاسهای جهانی بسنجیم. هتلهای 5 ستاره واقعی و مجهز که بتوانند استانداردهای روز را پاس کنند و ستارههای آنها همپای فرمول جهانی آپدیت شده و به روز باشد.
مهمترین و بینالمللیترین هتل ایران هتل استقلال است که البته هنوز موکتهای 50 سال گذشته خود را یادگاری نگه داشته و آنها را تعویض نکرده! این همان کنایه تلخی است که چند سال پیش ناظران و مسئولان AFC که برای بازدید و بررسی امکانات ایران به تهران سفر کرده بودند، به مسئولان فدراسیون فوتبال یادآور شدند.
باید پذیرفت که هتل و اماکن اقامتی ایران در حال حاضر جملگی قدیمی و عقبمانده هستند و فاصله کیلومتری با استانداردهای جهانی دارند. هتلهای ایران سالهاست به همان سبک و سیاق چند دهه گذشته باقی ماندهاند و از نگاه جهانی ستارههایشان جملگی خاموش شده!
برای درک بهتر این موضوع میتوان هتلها و اماکن اقامتی ایران را نه با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، بلکه با کشورهای تازه استقلال یافته شوروی سابق در شمال ایران مقایسه کرد. کشورهایی که بیش از یک قرن زیر سایه کمونیسم زندگی کردهاند اما در دو دهه اخیر چنان پیشرفت حیرتانگیزی در ساخت و ساز و ابنیه از جمله بحث هتلینگ داشتهاند که قیاس هتلهای ایران با آنها همانند مقایسه مسافرخانههای حوالی بازار تهران با هتلهای سطح شهراست!
ضمانتهای دولتی
یکی از مهمترین و کلیدیترین مباحث در میزبانی، ضمانتهای دولتی کشورهای میزبان است. میزبانی تورنمنتهای بزرگ از جمله جام ملتهای آسیا پروتکلهای مهمی دارد که شاید مهمترین آنها تضمین کشور میزبان برای رعایت اصول یک میزبانی است. کشور میزبان برای ارائه درخواست میزبانی خود باید حمایت کامل دولت متبوع خود را به همراه داشته باشد و برای انجام تشریفات و برنامههای اصلی تضمین سفت و سخت بدهد. این تضمین با فرمهای خاصی صورت میگیرد که باید کشور میزبان آنها را پر کرده و به تأیید عالیترین مقام دولتی رسیده باشد. فرمهایی طولانی که در آن تمامی الزامات و جزییترین موارد پیشبینی شده. به عنوان مثال میزبان باید تعهد دهد که هیچکدام از اعضای کاروان تیمهای شرکتکننده و اتباع آنها برای ورود به خاک میزبان مشکلی نداشته باشند و مراحل اخذ ویزا به سهولت و در کمترین زمان ممکن و با قید فرودگاهی صادر شود.
میزبان باید تعهد بدهد که میهمانان از بدو ورود به خاک این کشور مصونیت جانی داشته باشند و مشکلی آنها را تهدید نکند. علاوه بر آن میزبان باید ضمانت بدهد که کلیه تجهیزات و ادوات میهمانان بدون تشریفات گمرکی و به سهولت وارد خاک میزبان شوند. اینها فقط بخش کوچکی از تعهدات سفت و سختی است که کشور میزبان باید آن را به مسئولان AFC ارائه دهد. تعهداتی که البته نیاز به تأیید دولت متبوع است و گارانتی فدراسیون فوتبال کشور میزبان کفایت نمیکند.
در این فرمها و تعهدنامهها حتی مباحث اصلی و فرعی از بحث زیرساخت و استادیومها گرفته تا هتلینگ و ترانسفر وجود دارد که باید تأیید شود.
در ایران اما این فرمها برای تأییدیه دولت قطعاً با بوروکراسیهای فراوان و پر پیچ و خمی مواجه خواهند بود. از سوی دیگر با توجه به طولانی بودن فرآیند میزبانی، این کاندیداتوری برای چند سال دیگر انجام میشود و این تفاوت زمانی با تغییر دولتها همراه خواهد شد. آنچه با توجه به نگرههای سیاسی در ایران و آمیختگیاش با جزییترین مسائل از جمله ورزش قطعاً دردسرساز خواهد بود. چرا که در سپهر سیاست ایران با توجه به شکاف بزرگ جناحهای رقیب، عرف غالب این است که دولتها به هنگام روی کار آمدن بنا را بر نکوهش و نقد و مذمت دولتهای قبلی میگذارند و معمولاً تصمیمات و تعهدات دولت قبلی را به هیچ انگاشته و آن را رد میکنند. با این معیار این تعهدهای میزبانی ممکن است با نگاه جناحی و سیاسی جملگی در دولتهای بعدی رد شود و هیچ تضمینی به اجرای آن نیست! اگرچه نهادهای بینالمللی این موضوع را هرگز بر نمیتابند و کلیت ماجرا را از یک نگاه واحد میبینند. در حقیقت برای آنها تعهدهای میزبانی دولتی به معنای تأیید حاکمیت است؛ نه دولت و یک جناح خاص.
ترانسفر و حمل و نقل
جابهجایی و سفر تیمها به کشور میزبان یکی از مهمترین مطالبهها از میزبان رویدادهای بینالمللی از جمله جام ملتهای آسیا به شمار میرود. میزبان باید شرایط سفر به خاک خود را با ایرلاینهای اختصاصی و بینالمللی میهمانان فراهم کند و در این زمینه هیچ محدودیتی قابل قبول نیست. مشکل نخست البته همین جا شکل میگیرد؛ آنجا که میدانیم به دلیل تحریمهای سفت و سخت و البته اتفاقاتی که برای پرواز هواپیمایی اوکراین در دی ماه 98، رخ داد، تقریباً هیچ ایرلاین بینالمللی بزرگ و مهمی به ایران سرویس نمیدهد و رغبتی برای سفر به ایران را ندارد.
در وهله دوم سفرهای داخلی نیز اهمیتی دوچندان دارند. با توجه به برگزاری مسابقات در شهرهای مختلف میزبان باید شرایط پروازهای چارتری استاندارد و امن را برای میهمانان به شهرهای مختلف فراهم کند. در اینجا هم فرسودگی ناوگان حمل و نقل ایران و سابقه بد ایرلاینهای ایرانی در سوانح هوایی، یک چالش بزرگ و اساسی محسوب میشود.
در این میان شرایط برای میهمانان و هواداران تیمها نیز صدق میکند و علاوه بر تیمها، باید هواداران و توریستهای خارجی و میهمانان ویژه را هم لحاظ کرد.
در کنار اینها حمل و نقل درون شهری نیز یکی دیگر از مباحث ترانسفر به شمار میرود. میزبان باید اتوبوسهای مدرن در اختیار تیمهای میهمان قرار دهد تا برای سفرهای درون شهری از هتل تا زمین تمرین و استادیوم محل مسابقه هیچ مشکلی نداشته باشند. ناگفته پیداست که زمان این سفرها با همکاری مدیریت شهری و پلیس باید به گونهای مدیریت شود که تیمها در کمترین زمان ممکن و به سهولت بتوانند به محل مورد نظر برسند.
برای تردد هواداران و توریستها در سطح شهر امکاناتی نظیر مترو و اتوبوس شهری نیز باید به اندازه کافی وجود داشته باشد. البته فراموش نکنید که تردد در ترافیک وحشتناک و اعصاب خردکن کلانشهرهای ایران به ویژه تهران اعصابی پولادین میخواهد که قطعاً تیمهای شرکتکننده از آن بیبهرهاند!
میزبانی پلکانی
برای میزبانی در تورنمنتهای بینالمللی و بزرگ، کشورها همیشه قانون پلکانی را در پیش میگیرند و میزبانی را همیشه از رویدادها و مسابقات کم اهمیتتر آغاز میکنند؛ یک فرمول پذیرفته شده و رایج در دنیای ورزش که همه کشورها آن را رعایت کرده و از آن پیروی میکنند. میزبانی در رویدادهای کوچک و سطح پایینتر همیشه سرآغاز یک پروژه طولانی برای یک کشور در برنامههای توسعه محسوب میشود. چه آنکه امروزه میزبانی یک تورنمنت و رویداد ورزشی تنها یک برنامه ورزشی صرف نیست و الزامات اقتصادی و سیاسی فراوانی را به همراه دارد. در حقیقت میزبانی یک تورنمنت ورزشی علاوه بر سود سرشار اقتصادی برای میزبان به واسطه جذب اسپانسرهای بزرگ و قدر، یک نوع قدرتنمایی سیاسی و ژئوپلتیکی نیز محسوب میشود. امروزه سیاست در تار و پود ورزش تنیده شده و این پدیده جذاب و عامهپسند به دلیل اقبال و توجه افکار عمومی، کارکردی متفاوت از اصل خود یافته. سیاسیون از فرصت ورزش برای پیشبرد اهداف خود در عالیترین سطح استفاده میکنند و در دنیای امروز آن را برتر از هر پلتیکی میدانند. واژه دیپلماسی ورزش دقیقاً اشاره به همین ماجرا دارد که در یکی دو دهه اخیر بدل به ترجیع بند دنیای ورزش و سیاست شده است.
از همین رو میزبانی یک تورنمنت ورزشی بزرگ و بینالمللی بسان یک مانور نظامی قدرتمند برای کشورها محسوب میشوند تا از معبر ورزش بتوانند به اهداف سیاسی خود دست پیدا کنند.
در کنار این دو فرصت فوقالعاده، از تأثیرات و امتیازات فرهنگی میزبانی نباید غافل شد. آنجا که میزبان بدون واسطه و البته بدون هزینه، فرهنگ، آداب و تمدن خود را از دریچه ورزش به مخاطبان در سراسر جهان معرفی میکند و با پذیرایی از میهمانان خارجی به بهترین شکل ممکن فرهنگ عامه و مورد نظر خود را به سایر کشورها عرضه و صادر خواهد کرد. بنابراین میزبانی یک تورنمنت ورزشی فواید و آثار بسیار مهمتر و کلیدی و البته متعالیتر از خود عنصر آن رقابت ورزشی را دربردارد و همین سبب شده تا تمامی کشورهای دنیا برای میزبانی تورنمنتهای ورزشی در رشتههای مختلف برنامه ریزی و هزینه کنند.
این برنامه ریزی اما یک فرمول خاص و روتین دارد. میزبانی ابتدایی و اولیه از تورنمنتهای کوچک و کم اهمیتتر آغاز میشود تا میزبان در یک آزمایش واقعی اما کوچک، پتانسیل و ظرفیت خود را سنجیده، با آزمون و خطا در طول این میزبانی و رفع نقاط ضعف و باگهای احتمالی و ریز و درشت مهیای یک میزبانی بزرگ شود. اکثر میزبانیهای کوچک و آزمون و خطاها معمولاً در مسابقات ردههای پایه رخ میدهد و سپس آرام آرام به مسابقات بزرگتر و مهمتر میرسد.
قطر شاید مثال بسیار خوبی از این رویکرد باشد. کشوری که برای حضور در سپهر سیاست و اقتصاد جهان، میانبر ورزش را انتخاب کرد و با یک چشمانداز 20 ساله کوشید از کانال ورزش نام خود را در جهان پرآوازه کند. اتفاقی که حتی با بخشیدن تمام چاههای نفت این کشور میسر نبود اما با ورزش ممکن شد.
آنها با احداث یک کمپلکس ورزشی مجهز و رویایی به نام اسپایر و تجهیز استادیومهای ریز و درشت خود، گام نخست را با میزبانی بازیهای آسیایی 2006 برداشتند و پس از آن جام ملتهای آسیا 2011 را میزبانی کردند و در ادامه میزبانی جام جهانی 2022 را بر عهده گرفتند. رویای بعدی قطر برگزاری المپیک است.
ژاپن به عنوان توسعهیافتهترین کشور آسیا بعد از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی در جریان جنگ جهانی دوم و بازسازی خود، ورزش را برای ارائه تصویر دوباره از خود به جهان انتخاب کرد. آنها ابتدا جام ملتهای آسیا 1992 و پس از آن بازیهای آسیایی 1994 را در هیروشیما به عنوان یکی از نمادهای بمباران اتمی برگزار کردند. پس از آن نوبت به جام جهانی 2002 رسید و حالا المپیک 2020 که البته به دلیل کرونا به تابستان 2021 موکول شده.
کره جنوبی هم همین مسیر را پیموده؛ ابتدا بازیهای آسیایی 1986 سئول، سپس المپیک 1988 سئول و دست آخر جام جهانی 2002.
در ایران اما ما این فرمول کلی و جهانی را نقض کرده و از ابتدا به دنبال یک میزبانی بزرگ هستیم. در حالی که هیچ تجربهای در 40 سال اخیر در میزبانی رویدادها و تورنمنتهای بزرگ بینالمللی نداریم، خود را کاندیدای برگزاری جام ملتهای آسیا 2027 کردهایم. در 40 سال اخیر حتی یک مورد میزبانی تورنمنت بزرگ ورزشی در این حد و اندازه در ایران نداشتهایم و حتی در ردههای پایه نیز میزبانی مسابقات را به ایران ندادهاند. کل تجارب ایران در میزبانی تورنمنتهای بزرگ به قبل ازانقلاب و دهه 40 و 50 بازمی گردد که با یک دورنما و برنامه ریزی ایران دو دوره جام ملتهای آسیا 1968 و 1972 و سپس بازیهای آسیایی 1974 تهران را برگزار کرد و پس از این تجارب ارزشمند، برای میزبانی جام جهانی 1990 دورخیز کرده بود که با وقوع انقلاب و سپس جنگ تحمیلی همه برنامهها متوقف شد. ورزش ایران در طول 4 دهه اخیر حتی یک میزبانی جدی و دستگرمی هم نداشته و بدون هیچ پیشزمینه قبلی برای میزبانی جام ملتهای 2027 خود را کاندیدا کرده است. درست مثل دانش آموزی که بدون گذراندن دورههای آموزش دبستان و دبیرستان، بخواهد تحصیلات خود را از مقطع دانشگاه آغاز کند!
فراموش نکنید که پیش از این یک بار در دوره ریاست کفاشیان این مسیر را آزمودیم و برای میزبانی جام ملتهای آسیا 2019 کاندیدا شدیم اما در رقابت ما و امارات از پیش مشخص بود که بازنده مطلق هستیم و هیچ شانسی نداریم چرا که در مقایسه امکانات و شرایط دو کشور یک نابینا هم قطعاً به میزبانی امارات رأی میداد! حتی اگر امارات هم از کاندیداتوری برای میزبانی جام ملتهای آسیا 2019 کنار میکشید و ما تنها نامزد باقی مانده بودیم، باز هم بعید بود که AFC میزبانی را به ما بدهد!
این ماجرا این بار هم برای جام 2027 تکرار خواهد شد و ما در رقابت با سایر کاندیداها قطعاً هیچ شانسی نخواهیم داشت.
از VAR تا دوربین، از اسپانسرینگ تا زنان
از الزامات و پیششرطهای اصلی که عبور کنیم، در جزییات هم دست ایران خالی است. با فراگیر شدن قانون VAR در سراسر دنیا و الزام تورنمنتهای بزرگ به استفاده از آن، بیتردید این تکنولوژی یکی از الزامات برگزاری مسابقات است. همانند آنچه که در جام ملتهای آسیا 2019 امارات انجام شد. در ایران اما ما هنوز چیزی به نام VAR نداریم و سال گذشته قدمهای اولیه فدراسیون فوتبال برای به کارگیری این سیستم نوآورانه با شکست مواجه شد. سیستمی که اجرای آن برای هر ورزشگاه نزدیک به 300 هزار دلار آب میخورد و نیازمند امکانات فوق پیشرفته نظیر دوربینهای متعدد HD است. آنچه فوتبال ایران عملاً توانایی اقتصادی آن را ندارد و برای جبران این نقیصه رو به سیستمهای داخلی آورده که البته ناگفته پیداست کیلومترها از استاندارد جهانی و روز عقبتر خواهد بود.
پخش تلویزیونی رقابتها نیز یک نکته کلیدی و اصلی است. استفاده از دوربینهای متعدد (نزدیک به 16 دوربین) با قابلیت HD برای هر بازی و امکانات جانبی همانند دوربین عنکبوتی، دوربین خط آفساید، دوربینهای داخل دروازه، دوربینهای فوق آهسته و... از جمله نیازهای پوشش تلویزیونی یک مسابقه است. این در حالی است که نه تنها هیچکدام از این تجهیزات را نداریم بلکه در بازیهای شهرستانها معمولاً به دلیل کمبود دوربین و بیسلیقگی کارگردان برخی از صحنههای حساس بازی از دست میروند!
بحث اسپانسر و قرارداد کمپانیهای بزرگ خارجی که تقریباً همه آنها سهام آمریکایی دارند نیز یکی از مشکلات جدی در مسیر برگزاری است چه آنکه اسپانسرهای رسمی و اصلی مسابقات و اسپانسرهای جانبی باید مورد تأیید فیفا و AFC باشند و البته قرارداد با آنها الزامی است چرا که منبع اصلی پشتیبانی و درآمد AFC به شمار میروند. در حقیقت ما نمیتوانیم بازیهای جام ملتهای آسیا را با اسپانسری الویه نامی نو و پشمک حاج عبدالله برگزار کنیم!
بحث حضور تماشاگران خانم در استادیومها نیز یک معضل بزرگ و حساس به شمار میرود. مشکلی که در ایران هنوز حل نشده. قطعاً برای فیفا و AFC حضور آزادانه زنان در استادیوم بدون محدودیت یک الزام است و تفکیک جنسیتی، جداسازی سکوها، محدودیت در خرید بلیت و... در نزد آنها به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست. این درحالی است که فوتبال ایران پس از فشارهای بینالمللی تنها در یک بازی ملی با کامبوج به حضور حداقلی و کاملاً کنترل شده بانوان در چند سکوی محدود رضایت داده؛ مدلی که برای فیفا و AFC قابل درک نخواهد بود. بحث فروش اینترنتی بلیت بازیها هم از دیگر الزامات مسابقات است؛ اتفاقی که در فوتبال ایران هنوز اندرخم یک کوچه مانده و با مشکلات و ایرادات فراوان در لیگ برتر به شکل نصفه و نیمه اجرا شده. قطعاً برای مخاطب و هوادار خارجی چیزی به نام ارور سایت آن هم با کندی و باگهای فراوانش تعریف شده نیست و با این سیستم برای خرید بیگانه است.
امکانات ویژه اقامتی و تفریحی برای میهمانان خارجی از هتل گرفته تا رستورانهای بینالمللی و... نیز از دیگر نیازهای مسابقات است که البته در ایران از آنها چندان خبری نیست. فراموش نکنید که در تورنمنتهای بینالمللی در همه جای دنیا معمولاً توریستها و هواداران تیمها بعد از برگزاری بازیها به گشت و گذار شبانه میپردازند اما در ایران چیزی به نام زیست شبانه وجود ندارد و معدود اماکن تفریحی از رستوران و کافه گرفته تا مالها ملزم به تعطیلی در ساعت 12 شب هستند!
اینها شاید بخش کوچک اما مهمی از پیشنیازهای میزبانی یک تورنمنت باشد که ما فاقد آن هستیم و عجیب اینکه با دست خالی کاندیدا شدهایم. درست مثل اینکه در یک مسابقه دوومیدانی 100 متر، بدون لباس استاندارد، با کفش پاره و البته با شکم آویزان و بدون آمادگی بدنی، درصدد رقابت با اوسین بولت باشیم!